- گنده پیچ
- دوک دستی که بدان پنبه و پشم ریسند، چرخ کوزه گری که با دست چرخانند
معنی گنده پیچ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیر فرتوت، سال خورده، کمپیر
فیل بزرگ، ناقه سر بزرگ
پیر سالخورده (مخصوصا زن) : ای گنده پیر جادو، نگاه کن که بندیان چگونه بیرون آمدند. توضیح این ترکیب برای مردان پیر نیز استعمال شود: حور با تو چگونه پردازد ک حور با گنده پیرکی سازد ک (سنائی)، دنیا: از فرازش نبرده سوی نشیب مگر این گنده پیر غر چه فریب (سنائی) توضیح بعض فاضلان بضم اول خوانده اند ولی غالب محققان بفتح اول خوانند. هدایت نیز در انجمن آرا تصریح کرده: پیرزنی که بغایت سالخورده باشد و بد بوی گردد چه گویند که چون زنان بسیار پیر گردند گنده و بدبوی شوند. و آنندراج نیز همین عبارت را نقل کرده است
فیل بزرگ پیلان کلان
پیهی است بر روی کلیتین
دمل دبیله: ... و سرخی بر روی و کلفه و گر و کوسگی و گنده ریش
شغل و عمل گنده پز
فیل بزرگ، برای مثال به هاماوران بود صد زنده پیل / یکی لشکری ساخته بر دو میل (فردوسی - ۲/۸۶)
کسی که چیزهای گندیده و پست بپزد
پیر سالخورده (مخصوصا پیر زن) گند پیران به جو منجمی کنند و فال گیرند و از نیک و بد خبر گویند
کوفته کوچک: تا که بود گنده چی امرد ابرو ترش تا که بود حلقه چی شاهد شیرین دهن. (بسحاق اطعمه)
کسی که چیز های متعفن و پست پزد و فروشد (مانند شکنبه و روده) : اوستاد تمام گنده پزان، آنکه بد پزد